بعضی کلا" آفریده شدهاند برای سرزنش یعنی کافی است شما بگویید کوچکترین اشتباهی انجام دادهاید آن وقت این افراد چنان مهارتی در آسفالت کردن روح و روان شما دارند که نگو و نپرس!
همین اخلاق گندشان باعث میشود که آدمهای اطرافشان از آن ها دوری کنند و کسی رغبت نکند تا با آنها هم صحبت شود. خلاصه سرزنش، شده است یکی از کارهای مهم زندگی شان! البته گاهی دست خودشان هم نیست یعنی خودشان هم میدانند که رفتارشان اشتباه است ولی به یکی از عادتهای زندگیشان تبدیل شده است.
سرزنشیکه شما را تنها میگذارد
وقتی یک نفر شروع میکند به سرزنش کردن، در واقع دلیل همهی اتفاقات عالم را به گردن یک نفر دیگر میاندازد برای همین اگر آن یک نفر دیگر فقط کمی تا قسمتی بویی از احساسات برده باشد از تداوم این سرزنشها خسته میشود و دور هر چی ارتباط با شما است را خط میکشد.
نارضایتی، ناراحتی، دلخوری و حتی عصبانیت همه بازخوردهایی است که شما از آدمهایی که سرزنششان میکنید خواهید دید.
وقتی شما اطرافیانتان را به دلایل مختلف سرزنش میکنید در واقع روحیهی آنها را خدشهدار میکنید؛ اعتماد به نفسشان را از بین میبرید و حس درماندگی، ناامیدی و شکست را در آنها ایجاد میکنید و تازه نسبت به شما حس منفی در ذهنشان ایجاد میشود که شما اهل حل مسائل و مشکلات نیستید و تنها میتوانید اطرافیان را ملامت کنید برای همین دایرهی ارتباط با شما را کوچک و کوچکتر میکنند و کلا" ترجیح میدهند از بیان احساس و نظرهای خود و یا درد دل با شما خودداری کنند.
وقتی شما دائم در حال ملامت اطرافیانتان باشید آنها شما را فردی خود شیفته و مغرور میپندارند که نمیشود به و نظراتتان اعتماد کرد و ترجیح میدهند شما را کمتر در بحثها و موضوعات زندگیشان دخالت بدهند.
ملامت بیملامت
همانطور که قبلا" گفتیم سرزنش کنندگان خودشان هم از رفتارشان راضی نیستند یعنی وقتی ابراز ناراحتی و نارضایتی دیگران و ارتباطات خود را در خطر میبینند دوست دارند دست از این رفتارشان بردارند اما عادت کردن، کنار گذاشتن این رفتار را برای شان سخت کرده است.
برای اینکه بتوانید از شدت سرزنشهایتان کم کنید و رفتار متعادلی داشته باشید موارد زیر را پیشنهاد میکنیم:
شدت سرزنشتان چهقدر است؟
اول از همه شدت سرزنش خود را کشف کنید. یعنی ببینید که شما در چه حد و اندازه اهل سرزنش و ملامت دیگران هستید و آنها را با خاک یکسان میکنید. برای اینکه میزان سرزنش خود را متوجه شوید میتوانید رفتار خود را بازبینی کنید.
یعنی فکر کنید ببینید شما در برابر مسائل مختلف چگونه برخورد میکنید و دیگران در برابر سرزنش شما چه واکنشی نشان میدهند و نتیجهی گفت وگوهای شما معمولا" به کجا ختم میشود میزان نارضایتی دیگران از شما به چه مقدار است.
بدون سرزنش نظر دهید
دوستتان برایتان تعریف میکند که کیفش را دزدیدهاند و مقدار زیادی از پولهایش را از دست داده است؛ آن وقت شما به جای این که با او همدردی کنید شروع میکنید به گفتن این که تو چه قدر شلختهای، مگر حواست کجا بود، تو اصلا" همیشه همین جوری هستی، آخر پسر این همه حواس پرت و بی توجه و... یکی از پروژههای کاریتان دچار مشکل شده است و شما برای حل آن جلسه دارید اول از همه شما شروع میکنید به این که همهاش تقصیر فلانی است؛ منکه گفتم این کار را نکنید؛ اصلا" شما شایستگی انجام یک کار را ندارید؛ از اول باید این کار را انجام نمیدادید، مشکل از خودتان است که نمیتوانید کارها را مدیریت کنید و...
در همهی این موقعیتها شما در حال محکوم کردن اطرافیانتان هستید و برای بیان نظر و خواستهی خودتان دائم آنها را سرکوب میکنید. به جان خودمان شما بدون اینکه یک نفر را با خاک یکسان کنید هم میتوانید نظرتان را بدهید و لازم به این نیست که پروندهی زندگی یک نفر را در چند لحظه ورق بزنید که مثلا" بگویید طرف نالایق یا بیمسؤلیت است.
سعی کنید در این مواقع رفتارتان مودبانه باشد و فقط به زمان حال و مشکلی که پیش آمده توجه کنید نه این که تمام مشکلات گذشته را به روی طرف مقابل بیاورید یا به به خاطر تصمیمش به او توهین یا مسخرهاش کنید.
مسئولیت پذیر باشید
اگر خودتان هم در کاری دخیل هستید مسؤلیت آن را بپذیرید نامردی است که فکر کنید همه تقصیرها گردن دیگران است. وقتی شما در برابر احساس، فکر و اعمالتان مسؤلیتپذیر باشید دیگر هیچ وقت دیگران را سرزنش نمیکنید و وقتی مشکلی در یک کار گروهی پیش میآید به دنبال ملامت و سرزنش نمیروید بلکه آن مشکل را جمعی میدانید و تلاش میکنید آن را حل کنید.
خوب سرزنش کنید
حالا آمدیم و خواستید یک سرزنش کوچک هم بکنید اما بی جنبه بازی در نیاورید و مثل بچهی آدم سرزنش کنید. اگر واقعا" موضوعی هست که قابل انتقاد است ابتدا یکسری جنبههای مثبت طرف مقابل را بگویید. بعد از آن موضوع را مطرح کنید و نظر خودتان را بدون توهین و بیادبی بیان کنید اگر این طوری موضوع را مطرح کنید دیگر شکل منفی نمیگیرد و شما میتوانید هم نظرتان را بگویید و هم رابطهتان را با دیگران حفظ کنید.
بنابراین روی کلماتیکه میگویید هم دقت کنید. مثلا" به جای اینکه بگویید تو همیشه اشتباه میکنی؛ بگویید من فکر میکنم که شما در این مورد اشتباه کردهاید. به جای اینکه بگویید میدانستم که شما نمیتوانید این کار را انجام دهید؛ بگویید باید در ابتدا کمی در مورد چگونگی کار بیشتر تامل میکردیم.
یا وقتی یک نفر دچار مشکلی میشود به جای اینکه سرزنشش کنید که خاک بر سرش که کنکور قبول نشده؛ اصلا" حافظهاش همین قدر بوده با او همدردی کنید بعد راه حلهایی را به او پیشنهاد کنید.